در طول سالهای مشترک زندگیم هیچ وقت از آقای شوهر انتظار کادو و هدیه نداشتم
به جز یک مناسبت ؛ اونم فقط روز زن
به آقام گفته بودم این یه روز برام خیلی ارزشمنده و دوس دارم همیشه خاطرش باشه
حتی اگه شده به یه تبریک ساده ی زبانی بسنده کنن
آقای شوهر هم کم لطفی نکردن و هیچ مناسبتی رو به خاطر ندارن
اما روز زن رو همیشه با توجه به توان مالیشون
بهم یه شاخه گل به همراه هدیه نقدی تقدیم می کردند
امسال با توجه به شرایط بد اقتصادی و......
و اینکه آقای من هم یک سالی هست دو یا سه ماه یک بار حقوق می گیرند
وقتی روز زن رو که بهم تبریک گفتن
بهشون گفتم آقا امسال کادوی روز زن نمیخوام همینکه این روز رو بهم تبریک گفتی
برای من ارزشمنده و مهم حرمت این ارزش رو برام نگه داشتی
البته تو دلم انتظار یه شاخه گل داشتم
که غروب همان روز دیدم اومده با یه جعبه شیرینی و یه شاخه گل
از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم چون به یه شاخه گل هم قانع بودم
دیدم مریم هم داره زیرکانه می خنده و رفت تو اتاقش
آقام هم دست تو جیبش کرد و گفت اینم هدیه من به مناسبت روز زن
گفتم عزیز من که گفتم امسال هدیه نمیخوام نباس اینکار رو می کردی جانم
بعدش هم مریم و مهدی اومدن
و اونها هم البته برای اولین بار بهم یه پاکت هدیه نقدی دادن
که بعدش فهمیدم آقای شوهر خودش برای مهدی و مریم پول توی پاکت گذاشته
و بهشون داده که به من هدیه بدند
دیگه از خوشحالی گفتم این روز رو برای خودم برای یادگار ثبت کنم
پ.ن : نتیجه این اتفاق رو فهمیدم زن وقتی حرمت شوهرش رو نگه بداره
ارزش جایگاهش توی دل همسرش بیشتر میشه
دوم اینکه زندگی ی ما آدمها با توجه به نیتمون رقم میخوره و.....