پيام
شبگرد تنهايي
03/6/11
نگارستان خيال
@};- @};- @};-
هما بانو
توي اين دلنوشته قرار بود من يه پَتَک محکم از خدا بخورم ..چون اين پتک انتخاب خودم بود ولي يهو يه فرشته دوست داشتني پيدا شد و آغوش خدا رو برام ترجيح داد .. يعني اون اينطور انتخاب کرد * خاطره امروز رو هميشه تو دلم يادگار ميزارم ..امروز توي همون چند دقيقه خيلي گريه کردم .. هيچ وقت اينطور داغ گريه نکرده بودم ..يکم آروم شدم *
نگارستان خيال
:) @};- @};- @};-
هما بانو
:) قربونت برم من :) @};-
نگارستان خيال
بزرگواريد مادر جان....
هما بانو
@};-
شبستان نور
اگه به خدا اصرار هم بکنيد پتک نمي زنه به شما مادرجان...... اگه قرار باشه صدام پتک بخوره شما هم بخوريد که نميشه.... پس عدل خدا چي ميشه اونوقت.....؟ نعوذبالله... از اين چيزا نفرماييدا.....
پيام رهايي
خدا به اندازه آنچه فکر ما نمي رسد کريم است نه آنچنان است که ما فکر مي کنيم.
نگارستان خيال
@};-
هما بانو
{a h=mahestan4}نگارستان خيال{/a} @};-
انديشه نگار
يادش به خير اون روز
هما بانو
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} @};-
.: ام فاطمه :.
:( چرا اينقدر غمانگيز؟!
هما بانو
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} عزيزم مطلب مروبط به سال 94 هست و اون روزها چقدر سخت مي گذشت ..:( :)
.: ام فاطمه :.
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} انشاءالله ديگه تکرار نشه برات :) @};-
هما بانو
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} ان شا الله :-) ممنون عزيز دلم =) @};-
.: ام فاطمه :.
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} :) @};-
هما بانو
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} :) @};-