پيام
+
*حس يه خواب چند دقيقه اي*
.
.
چه سخت بود چشم در چشم
و اما نگاهم گريزان
من و دل بوديم هردو دربند زمان ،با زبان
زباني که از شرم
نه
شايد از ترس
محبوس شده است در دهان
و زماني که به سرعت
ميگذشت همچو باد
دلم در تلاطم
و ذهنم هياهو
زبانم تقلا
دل و عقل طغيان
و من.....
#هما
شبگرد تنهايي
03/6/11

هما بانو
و من ................:)
هما بانو
و صداي زنگ ساعت از خواب بيدارم کرد .. آخيش نزديک بود قبض روح بشم :D ولي کل اين حس چند دقيقه ايي رو خيلي دوست داشتم و دارم .. همون لحظه نوشتمش:)
نگارستان خيال
:) ...
هما بانو
:)
کوچه روبرو
@};-
آواي روستا
بسيار زيباست
هما بانو
ممنونم نسرين عزيز @};-
هما بانو
ممنونم آقاي آواي روستا بزرگوار.. وقتي شما زيبا ديديد پس اميدوار شدم به اين واژه هاي ساده و مبتدي .. خيلي لطف کردين بزرگوار..
در انتظار آفتاب
تعبير زيبايي از يک رويا بود مادرجان:)@};-
هما بانو
ممنونم مادر جون .. فدات عزيزم :) @};-
هما بانو
چقدر اين حس رو دوست داشتم .. بارها مرورش ميکنم..
* آناهيتا*
عالي بودمادري @};- :)
پارسي نامه
عالي بودمادري - * آناهيتا*.. فدات گلممم@};-
* آناهيتا*
خدانکنه مامان گل من قربون شما:) @};- @};-
هما بانو
{a h=barankorea} آناهيتا {/a} @};-
انديشه نگار
@};-
هما بانو
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} @};-
هما بانو
و زماني که به سرعت ميگذشت همچو باد ..دلم در تلاطم و ذهنم هياهو