آقا جون کبوتر خیالم مدتیست  مهمان گنبد و گلدسته های ضریحت شده ..

دلم هوای عطر حرم با صفایت  دارد ..

مثل کودکی آشفته و سرگردان و بی پناه که آغوش پر مهر و اطمینان مادرش را گم کرده ..

 در آشفته بازار دنیا  گم شدم .. دلم  غصه ها  دارد..و بغض  گلویم را می فشرد ..

بین  رهگذرهای  بی تفاوت  رد میشوم  ..  دنبال یک  آشنا .. یک آغوش یک پناهگاه   ..

 از بی تفاوتی آدمها  می گذرم .... و به وجود مهرابانانه ات پناه می برم  ..

 عظمت وجودم سراسر لبریز از اشتیاقت  میشود..عطرحرمت  دلِ غمگینم  را معطر می کند

 سراسر وجودم  غرقِ  آرامش می شود ..
 
گنبد های طلایی ات  همه  طرف را  غرق   نور و روشنایی کرده ..

اینجا همان پناهگاه و جای آشناییست که به دنبالش بودم..

 از یک حس شیرین لبریز میشوم.. بدون هیچ حرفی همه وجودم  چشم میشوم

  و به امید ضمانتت غرق تماشای وجودت می گردم..

یا ضامن آهو ..


http://www.wspi.ir/wspi/uploads/2013/09/47284834489120592989.gif