نمیدونم بنویسم .. یا نه؟

بعضی وقتها ..آغازِ یه حرف .. شاید لبخندِ یه نگاه.. وحتی تلنگرِ  یه کلام ..

می تونه آغاز یه قسمت .. یه تقدیر ..و یا یه سرنوشتِ  جدیدِ زندگی بشه

هنوز تردید دارم حرفِ دلم رو بگم یا نه؟! ..هنوز بین عقل و دل.. سرگردونم

نمیدونم  بگم؟!...نگم؟ !.. یا مثل همیشه توی آغوش سکوتم خاموش بشم! ...

سالهاست که ابر دلتنگی رو آسمون دلم سایه افکنده

و مهر سکوت رو قلبم حک شده ... ولی راضی ام

 فقط یه دردِ .. یه سختی ی..

منتهی درست یا اشتباهش ..فقط یکی  ی .. دیگه تکراری نداره

ولی  می گم... ناگفته ایی که قرار بود همیشه پنهان بمونه

 و صندوقچه دلم..سنگینی کوله بارِ دلتنگیم رو حمل کنه

واژه ها بین انگشتهام بیقراری می کنند .. شاید بیتابِ نگفتنن ..شاید هم به عکس

 انگار هنوز یه ندا منو از گفتن دردم منع می کنه ..

شاید نمیخوام  دیگه  تکرار اونروزها بشم.. 

پژمردگی احساسم زیر بارون اشکهام  با چشمِ دل به خوبی دیده میشه

 چند سالیست که باغبونِ دلم فرسوده شده

 حرفهام رو توی یه جمله خلاصه می کنم ...خلاصه ی یه قسمتِ پنهانی ی زندگی یم..

 من هیچ وقت فراموشتون نکرده ام...هیچ وقت دلتنگیهام رو سرکوب نکردم

فقط خاموش شدم .... توی پهنای اشکم .. توی خلوتِ سکوتم ..

گفتم ... .. ولی خیلی خسته ام....خیلی درمونده ام

می خواهم بگویم  ...  "هنوز دوستون دارم" ...

فقط  نمیخوام  دیگه تکرار اون دردها بشم..تکرار اون روز و شب های تلخ

 شما را به آسانی بدست نیاورده بودم ..که بخواستم به خاطر فاصله ها ..فراموشتان کنم

هر روز ..جورِ ظلم ِروزگار کشیدم و تسلیم بازی سرنوشت شدم

غرورم ..زیر بار سنگینی ی عشق ..زیر تکرارِلحظه های شکست خورد شد

 وجودم با تکرارِ فاصله های بیقراری سوخت ..وشمعِ درونم در انتهای دلتنگی خاموش شد

 و کودکِ احساسم ..زیر شلاقهای اشکم به انتهای توان رسید..

 چقدرمن دلخوش با تو بودن ..بودم.. و اندیشه بی تو ماندن ..نداشتم

"اگر چه با تو بودن خود خیال بود .. ولیکن ..با تو ماندن  هم یک سراب است"

 وقتی بودید مسیر دلم ...ذهنم .. فکرم..  و.. تنها به شما ختم میشد

 شده بودم میزبان عشقت .. و گوشه دلم گره خورده بود به محبتت

 همه دردهام ..محدود به شما  شده بود... اما حالا شدم رنگین کمانِ درد

  رفتنت ..سکوتت .. نبودت.. هر روز به امتداد فاصله ها  وسعت بخشیدن

آخرین مرزِ بن بستِ سوالم ..آغاز "بی تو بودن" شد ..و من به انتهای "بی تو ماندن" رسیدم

 سالهاست که با فاصله ی.." بی تو".. زندگی می کنم...

 اما لحظه ای از" یاد تو" ..در قلبم فاصله نگرفتم

 رفتم  برای همیشه .... رفتم ... فقط به خاطرِ خدا ...

اما به خدا... لحظه ایی بدونِ یادِ تو.. زندگی نکردم


e.v.s.e