امشب در و دیوارِ مدینه داغدارِ دختر پیغمبر است
آسمانِ بقیع امشب خاطراتِ وداعِ فاطمه را تداعی می کند
هنوز آسمانِ ناظر..بغض آلودِ تداعی آن شبهای اندوهگین است
می خواهد ببارد...شاید....
شاید.. خیانتِ جاهلیتِ آنروزها را از برگِ خاطراتِ روزگار بشوید
هنوز ناله های نسیمِ شبانگاه همنوا با ناله ی زهرا..طنین انداز آسمانِ سوخته دل است
روزی که جاهلان به فرمانِ جهل.. آمده بودند برای اسارت علی
زهرا با سپرِ دستش.. پشتِ در مانع شد تا دستانِ پلیدشان به دستِ حیدرش نرسد
جای شرم.. نامردانه بر دستش تازیانه زدند اما.. فاطمه ایستاد تا انتهای توانش..
آتش زبانه کشید ..ودرِ خانه ی علی را در شعله هایش بلعید
لگدهای بیرحمشان را بر در کوبیدند و درِخانه علی را شکستند
زهرا با پهلوی شکسته بین در ودیوارفشرده شد
سیلی گستاخی خود را برگونه زهرای محمد روانه ساختند....
کوچه های بنی هاشم لرزید با فریادِ وا محمد
فریادی دردناک دلِ آسمان را خراشید و سینه آسمان شکافت
شاید ناله در و دیوار بود....
شاید هم ناله علی..که به زهرایش ستم روا شده بود
وشاید هم ناله زهرا...
توانش درانتهای ظلم تمام شد....
کمرش خمیده ورخسارش به سنگفرشِ زمین ساییده گشت
زمین بیقرار شد....وتاریکی شب گریان....
سکوتِ شب فریاد..ودیوارهای کوچه بیداد کرد ...
سنگینی سیلی وتداعی آن شبِ دردناک..
بعد ازقرنها..هنوزقلبِ شیعه را به دردمی آورد
درد بود و درد .. زهرا بود و ضرب ِدرب ..
زهرا بود و داغِ جدایی ..زهرا بود و دردِ جاهلی.. زهرا بود و مظلومیت علی ..
بعد از پیغمبر.. تنها حامی علی و فرزندانش زهرا بود
آنقدر بین درد غوطه ور شد ...
تا محسنِ بی گناهش.. بین درد و درونش خاموش گشت
یا مهدی .. سالهاست تاریخ به انتظارِ آمدنت
دفترش را گشوده.. تا بیایی
و برگِ انتقامِ مظلومه ی تارخ..بزرگ بانوی اسلام ..مادرت زهرا
و نوگلِ پرپر شده اش حضرت محسن را رقم بزنی
مهدیا تا نیایی انتقام سیلی مادر بگیری ...هر روز برای ما فاطمیه است