حالا می فهمم
معنای در گرو بودن لبخندم را
در بندِ نفس های تـــو
معنای شعور احساسم را
خفته در چشمانِ به رنگِ آفتابِ تــو
و گرمایِ مهــری که
از لا به لای لب های ترک خورده از عطشِ احساسم،
سکوت می شود
سکوتی که ، سرشار از صدای نفس های تـــوست
نوشته شده توسط : هما ص - تاریخ : چهارشنبه 98/6/6 ساعت 3:17 ع
مطلب بعدی :
سپاس از مدیر محترم پارسی بلاگ