پيام

هما بانو
98/4/27

+ [پيامک] غروب روز چهار شنبه 26 تيرماه ، ساعت 8 به بعد ، اين سعادت رو پيدا کردم با خانم هور عزيزم يه ديدار حضوري داشته باشم:) @};- از ديدنشون بينهايت خوشحال شدم :-D شبش هم قسمت شد دوباره با دو نازنين دوست ليلي جان و سايه جان ، که از خواهر هم بيشتر بهم نزديک هستن ديدار حضوري داشته باشم و تا آخر شب کنار هم باشيم:-) @};- جاي دوستان خيلي خالي بود=) @};-

2-شکوفه ها 03/6/17

خاليه چرا؟

بله بله کاملا صحيح ميفرماييد مادر جانم مادرهماي گلم.؛)

تکمله پيامک: هور و هايدي و الباقي دوستان رو ديدند:)

{a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} جاتون واقعااا خالي بود دلارام جان:)

{a h=banamak57}هايدي{/a} ممنون عزيزم نميتونم بگم دوستان بجاي ما چون واقعا دلم ميخواست ببينمتون:( :)

{a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} عززززيزم@};- واقعاً ما هم دلمون مي‌خواست مي‌شد مي‌ديدمتون. ان‌شاءالله دفعه ديگ که هماجون اومد قم جور بشه بيان قم هم زيارته هم ديدار. واقعا در کنار دوستان بودن لذتي خاص داره

http://banamak57.parsiblog.com/Old/Feeds/ دل به دل راه داره عزيزم:) آره واقعا خيلي حس خوبي داره من خودمم دو سه هفته پيش هور عزيزمو ديدم وديدارها تازه شد:) ان شالله قسمت بشه شما رو هم زيارت کنم@};-

سلام =) ممنون از حضور مهربان دوستان عزيز :-) @};- نائب الزياره و دعاگوي عزيزان بودم..:) @};-فعلا مسافرتم و دسترسي به پارسي نداشتم..ان شا الله جمعه برميگردم برازجان و فيدهاي خالي رو پر مي کنم B-) @};-

الان شيرازم و امروز عصر ميريم حافظيه :)

{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} شيرازم آرزوست:) ياد خانواده آقاي هاشمي افتادم ناخوداگاه:)

{a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} اي جااانم عزيزم.. ان شا الله خيلي زود بريد و از صفاي زيباي شيراز ديدن کني گلم:)

دوباره فرصت پاسخگويي ندارم اما ان شا الله ميام و از خجالت دوستان درميام:)

{a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} اي جاااانم. منم هور رو فقط در حد سلام و عليک ديدم. ان‌شاءالله سعادت ديدار روي ماهتو داشته باشم@};-

{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} منتظريمااااا=)

کيا بودن اون دو نفر ؟

{a h=banamak57}هايدي{/a} :-) @};-

{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} واااي عليرضا خان اگه نگفته بودي من اصن حواسم نبود اسم دوستان رو ننوشته بودم :) الان ويرايش مي کنم :) ممنون که گفتين =)